در حالی که در اروپا علم جامعه شناسی در دهه 1800 میلادی توسط اگوست کنت و امیل دورکیم پایه گذاری شد این علم با حدود 140 سال تأخیر وارد ایران شد.

از سال 1325 هجری شمسی که رشتۀ علوم اجتماعی و سپس جامعه شناسی در دانشگاه تهران تأسیس شد قریب به 80 سال می گذرد. جامعه ایران طی این مدت تحولات متعددی را از سرگذرانده است. بخشی از این تحولات از شرایط داخلی کشور نشأت گرفته است که از جمله آنها می توان به تجدد خواهی و فرایند نوگرایی، تلاش برای توسعه و پیشرفت کشور، ملی شدن صنعت نفت، رشد شهرنشینی، افزایش آموزش عمومی، دسترسی روز افزون به رسانه ها، وقوع انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق، گفتمان های سیاسی حاکم مرتبط با دوره های مختلف ریاست جمهوری اشاره کرد. برخی از تحولات نیز خصلت برون زا دارند و از نوع مناسبات سیاسی- اقتصادی ایران با جامعۀ بین الملل از قبیل  فرایند جهانی شدن، گسترش ارتباطات فراملی و رشد رسانه های اجتماعی سرچشمه گرفته اند.   

بی تردید رخدادهای یاد شده دانش جامعه شناسی ایران را در یک فضای پر چالش و دگرگون شونده قرارداده است. در خلال تأثیرپذیری از این وقایع و واکنش نشان دادن به آنها، قلمروی این حوزۀ دانش به تدریج بسط یافته و از حیث ظرفیت های آموزشی- پژوهشی و موقعیت سازمانی؛  شرایط تثبیت شده تری پیدا کرده است.

از آنجا که موضوعات مورد مطالعه جامعه شناسی از درجۀ شمول بالایی برخوردار است تعیین مرز و حوزۀ فعالیت آن امر دشواری است. متقدمین بنیانگذارجامعه شناسی از هربرت اسپنسر، اگوست کنت و امیل دورکیم گرفته تا متأخرینی همچون آنتونی گیدنز و پیربوردیو دربارۀ تعریف هسته اصلی علم جامعه شناسی وحدت نظر ندارند. به این دلیل موضوع جامعه شناسی از مطالعه روشمند و نظام یافتۀ کلیت جامعه (درسطح کلان) تا مطالعه نهادها، سازمان ها، اقشار و گروههای اجتماعی (درسطح متوسط) تا الگوی روابط اجتماعی اعضاء جامعه و در نهایت مسائل و مشکلات اجتماعی (در سطح خرد) را در بر می گیرد [1].

برایان ترنر درمقدمه لغت نامه جامعه شناسی کمبریج [2] اظهار می دارد جامعه شناسی دریک تعریف ساده دانش مطالعه نهادهای اجتماعی است و چنین مطالعه ای می تواند در سطح خرد، متوسط وکلان انجام شود. برای مثال بررسی موضوع گسست نسلی مصداق مطالعه نهادخانواده در سطح خرد و بررسی تحولات نظام خویشاوندی در جامعه مصداق مطالعه نهاد خانواده درسطح کلان می باشد [3].

آنتونی گیدنز نیز جامعه شناسی را علم مطالعه زندگی اجتماعی انسان ها، گروه ها و جوامع انسانی می داند [4].

در ایران اولین بار غلامحسین صدیقی در سال 1317 اصطلاح Sociology را که پیش از این علم الاجتماع خوانده می شد، تغییر داد و به جای آن واژه جامعه شناسی را مطرح کرد [5].

پس از آن، دیگر جامعه شناسان ایرانی به سهم خود کوشیدند موضوع جامعه شناسی را معین و مشخص سازند. برای مثال فرامرز رفیع پور اظهار می دارد منظور ما از جامعه شناسی آن است که بتوانیم جامعه و تمام اجزاء و فرایندها و جریان های درون آن را با روش های دقیق و قابل اطمینان بشناسیم؛ علل آنها را تبیین کنیم و عواقب آنها را تحت شرایط خاص موجود و یا با در نظرگرفتن برخی از تغییرات تا حدودی پیشگویی نماییم[6].

با ملاحظه مطالب یادشده می توان گفت در متن حاضر علم جامعه شناسی ایران یکی از حوزه های علوم اجتماعی ایران تلقی می شود که بطور رسمی در نظام دانشگاهی کشور تدریس می شود و درون مایۀ اصلی آن مطالعه امر اجتماعی است.

امروزه در اکثر دانشگاه های جامع دولتی و غیردولتیِ کشور رشته جامعه شناسی تا مقطع دکترا تدریس می شود و اعضاء هیئت علمی و دانشجویان زیادی در این حوزه به تعلیم و تعلم می پردازند. هرساله جامعه شناسان کشور آثار متعددی را درقالب کتاب و مقالات علمی تدوین و منتشر می کنند. به موازات آن برجسته ترین تولیدات جامعه شناسان ممالک دیگر به فارسی ترجمه می شود. مجموعه این منابع ذخایر معرفتی این حوزه را غنا بخشیده است.

واقعیت دیگر این است که مرزهای جامعه شناسی ایران بر روی محافل علمی کشورهای دیگر نیزگشوده است و سالانه تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان آن برای شرکت در نشست های علمی، مشارکت در برنامه های آموزشی- پژوهشی یا فرصت های مطالعاتی به خارج ازکشور سفر می کنند و با جامعه شناسانِ دیگر ممالک به فعالیت مشترک می پردازند.

درکنار این فرایند، انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان مهم ترین تشکل علمی جامعه شناسان کشور سابقه سه دهه فعالیت مستمر را درکارنامه خود دارد و طی سال های گذشته بارها و بارها از سوی مسئولان ذی ربط در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان یکی از انجمن های برتر حوزه علوم انسانی برگزیده شده است. این انجمن غیر از نقشی که در تقویت اجتماع علمی کشور بعهده دارد، عامل پیوند جامعه شناسی ایران با جریانِ جهانی دانش جامعه شناسی هم می باشد. 

به موازات پیشرفت های یادشده، جامعه شناسی ایران به تدریج قابلیت های کاربردی خود را آشکارساخته است. مراکز پژوهشی متعددی [7] که در واحدهای اجرایی بخش دولتی شکل گرفته است زمینه ساز فعالیت دانش آموختگان این رشته شده است. به این دلیل، امروز شاهد هستیم که نهادهای دولتی برای شناسایی و چاره جویی از مسائل خود از جامعه شناسان کشور دعوت به همکاری می کنند. از جملۀ آنها می توان به نقش کنشگران این حوزه در اجرای پیمایش های ملی اشاره داشت که بواسطۀ آنها اطلاعات موسعی درباره نگرش ها، ترجیحات و رفتار مردم و همچنین دربارۀ مسائل و مشکلات اجتماعی کشور فراهم می آید. در نتیجۀ مساعی پژوهشی جامعه شناسان و بر پایه یافته هایی که آنها فراهم آورده اند در سطح دو وزارتخانه یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت کشور واحد ویژه ای جهت رصد اجتماعی و فرهنگی بنیان نهاده شده است. 

اعتماد به قابلیت های کاربردی جامعه شناسی باعث شده برخی از اعضاء هیئت علمی و پژوهشگران این حوزه بطور رسمی و مستقیم با دستگاه های حکومتی همکاری داشته باشند و تجربه و توان خود را در قالب مشاوره در اختیار کارگزاران و مدیران ارشد کشور بگذارند. این واقعیت نشان می دهد که جامعه شناسان از سرمایۀ نمادین قابل ملاحظه ای برخوردار شده اند. به این ترتیب، دانش جامعه شناسی می تواند در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری و در اصلاح و بهگشت جامعه مشارکت داشته باشد و شاید به همین دلیل است که جامعه شناسی یکی از کاربردی ترین حوزه های دانش علوم انسانی قلمداد می شود.

بی تردید رشد نهادهای مدنی، بسط جریان های روشنفکری، اشاعۀ رویکردهای پست مدرن، طرح ایدۀ بومی سازی دانش و اسلامی سازی علوم انسانی- اجتماعی و در نهایت توسعه نهاد علم و به ویژه تحول رسالت دانشگاه ها به نوبه خود بر دگرگونی های این قلمروی دانش تأثیرگذاشته است.

در اثر فعل و انفعالات یاد شده دانش جامعه شناسی ایران و اجتماع علمی آن به تدریج قوام بهتری پیدا کرده و در درون خود به تفکیک و تمایزهای متعددی نائل شده است. حوزه های تخصصی، رویکردهای فکری و گرایش های پژوهشی مختلفی که درجامعه شناسی ایران جریان دارد هرچند که به کمال خود نرسیده اند اما از رشد کمی وکیفی این دانش حکایت می کند.

درکنار همۀ ویژگی های یاد شده دانش جامعه شناسی بخاطر وسعت و تنوع مباحث و به واسطۀ خصلتِ انتقادی اش با جریان های روشنفکری کشور و اصحاب رسانه های جمعی مرتبط می باشد. به این دلیل موضوع هایی مانند عدالت، آزادی، دموکراسی خواهی، طرفداری از حقوق زنان، نوگرایی دینی و مسائل زیست محیطی؛ کانون مشترک گفتگو و اندیشه ورزی میان آنها هستند و در خلال این قبیل بده بستان ها جامعه شناسی حوزه نفوذ خود را به عرصۀ عمومی بسط داده است.

اکنون پس از سال ها فعالیتِ مستمر، ضروری و شایسته است دستاوردهای جامعه شناسی کشور در یک مجموعه واحد و با سبک و سیاقی هماهنگ و منسجم تحت عنوان «دانشنامه علم جامعه شناسی ایران» درج شود. چنین اثری که با اتکاء به توشه و توان اجتماع علمی این حوزه به رشته تحریر در می آید، نقش قابل ملاحظه ای در بسط مبانی معرفتی جامعه شناسی ایران خواهد داشت.

از آنجا که در خصوص تدوین دانشنامه جامعه شناسی ایران تاکنون اقدام خاصی صورت نگرفته بنابراین به انجام رساندن این فعالیت امری بدیع و نوآورانه است و می تواند در گام های بعدی کامل تر شود. این متن که به همت اندیشمندان وکنشگران جامعه شناسی ایران تهیه می شود از این ظرفیت برخوردار است که به زبان انگلیسی ترجمه شود تا درسطح بین المللی نیز نمایندۀ جامعه شناسی ایران باشد. از طرف دیگر، گردآوری میراث جامعه شناسی ایران سنگ محکی است که وجوه تفاوت و تشابه آن با جامعه شناسی دیگر ممالک را قابل قیاس می سازد.

با توجه به این واقعیت که این روزها اشتیاق زیادی برای مطالعات بین رشته ای و چند رشته ای ایجاد شده است؛ بیم آن می رود که در بحبوحۀ این قبیل اختلاط ها، هستۀ سخت یا کانون اصلی جامعه شناسی دچار استحاله شود یا در رشته های دیگری مانند فلسفۀ اجتماعی یا مطالعات فرهنگی مستحیل شود. در این صورت تدوین «دانشنامه علم جامعه شناسی ایران» کمک می کند تا این دانش مرز خود را با رشته های مجاور حفظ کند و به صیانت از هویت خویش بپردازد.

 چنین دانشنامه ای نه تنها برای اندیشمندان، اعضاء هیئت علمی و پژوهشگران متعلق به این حوزه بلکه برای کنشگرانی خارج از قلمرو جامعه شناسی که قصد دارند جامعه شناسی ایران را بشناسند یا دربارۀ آن به تتبع بپردازند، یک منبع غنی مطالعاتی خواهدشد.

 



[1] - جهت مطالعه بیشتررجوع شود به:

- Kuper Adam & Kuper Jessca (2009) The Social Science Encyclopedia, UK: Routledge.

- Ritzer George (2007) The Blackwell Encyclopedia of Sociology, USA:The Blackwell Publishing.

[2]- Turner Brayan S. (2006) The Cambridge Dictionary of Sociology, UK: Cambridge University Press.

[3] - البته در سال های گذشته درباره قدرت تمایز بخش مرز جامعه شناسی از دیگر انواع مطالعات اجتماعی و فرهنگی مناقشاتی ایجاد شده است.

[4] -  گیدنز آنتونی و بردسال کارن (1387)، جامعه شناسی، حسن چاووشیان، تهران: نشرنی. (ص:4)

[5] - عبداللهی  محمد (1370)  استاد دکتر غلامحسین صدیقی و جامعه شناسی در ایران، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 1-2: 29-11 (ص:19)

[6] - رفیع پور فرامرز (1378)، آناتومی جامعه: مقدمه ای بر جامعه شناسی کاربردی، تهران: انتشار. (ص:38)

[7] - از جمله آنها می توان به پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات؛ دفتر طرح های ملی (وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی) پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی (وزارت علوم، تحقیقات وفناوری)؛  پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز تحقیقات استرتژیک ریاست جمهوری مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی، ایسپا، جهاد دانشگاهی، سازمان تبلیغات و موارد مشابه دیگر اشاره کرد.